سايت ديدگاه

 

حسين دوانى : «پيروز دوانى» را با فتواى يك روحانى كشته‌اند

منبع: رادیو آلمان

 

راديو آلمان : پرونده‌ى قتل‌هاى زنجيره‌اى كه فاجعه‌ا‌ى بود ملى، پس از نزديك به هفت سال هنوز به فرجامى نرسيده و مسئولان قضايى و حكومتى ايران مى‌كوشند وقوع اين قتل‌ها را از اذهان زدوده و بدست فراموشى سپارند. ولى افكار عمومى و حافظه‌ى تاريخى مردم ايران مانع از اين امر است. تا زمانى كه معضل حقوق بشر در ايران لاينحل مانده، در هر لحظه و به هر مناسبتى موضوع اين قتل‌ها و دهها مورد نقض حقوق بشر ديگر نيز مى‌توانند بار ديگر مطرح شوند. صداى آلمان در اين زمينه گفتگويى داشت با حسين دوانى، برادر پيروز دوانى كه يكى از قربانيان قتل‌هاى سياسى بوده است.

گفتگو: داود خدابخش

دويچه وله: آقای دوانی، پرونده‌ی قتل برادر شما پيروز دوانی در چه مرحله‌ای‌ست؟ آيا اصلا مقامات قضايی جمهوری اسلامی ايران وقوع و مسئوليت قتل پيروز دوانی را پذيرفته‌اند؟

حسين دوانی: تا بحال با هر اقدامی که در داخل مملکت شده است، خواهر من به دفتر رياست جمهوری شکايت کرده، به وزارت اطلاعات رفته و به هر جايی که می‌توانسته رفته و شکايت کرده و مسئله را پيگيری کرده است. آنها گفته‌اند، ما اصلا چنين موردی را نداريم. حتا در يکی از موارد گفته بودند که ما پيروز دوانی را نمی‌شناسيم. شايد که ايشان را در خيابان کشته‌اند و برويد به اداره‌ی آگاهی. ايشان به اداره‌ی آگاهی می‌رود، آنجا هم می‌گويند: خانم اين قتلی که انجام شده، اصلا به ما ربطی ندارد. اين در اختیارات وزارت اطلاعات است. بنابراين تا بحال بطور رسمی از طرف جمهوری اسلامی هيچ موردی بيان نشده است. مضافا بر اينکه من در سال ۹۹ به کميسيون حقوق بشر سازمان ملل رفتم و با آقای موريس کاپيتورن صحبت کردم،‌ ايشان گفت که من نامه می‌نويسم به ايران. ايشان وقتی جواب ايران را به من دادند اين بود که ما اطلاعی نداريم، اگر خبر پيدا کرديم شما را در جريان می‌گذاريم. و بعدش، هشت ماه بعد در ديماه سال ۸۰ و سال ۸۱ در واقع در ديماه دو احضاريه به در خانه‌‌مان آمده بود که شعبه‌ی ۱۲ دادگاه انقلاب در خيابان شريعتی پيروز دوانی را برای پاره‌ای از اظهارات دعوت کرده بودند. من اين مدارک را برای بار دوم بردم پيش آقای کاپيتورن و به او گفتم، آقا ما در ايران يک مثالی داريم كه مى‌گويد: ”دم خروس يا قسم حضرت عباس” و برايشان مسئله را شکافتم و گفتم اين مدارک را با هم مقايسه کنيد. ايشان سری تکان داد و گفت، من نمی‌توانم کاری بکنم. من فقط می‌توانم پيگيری بکنم. بطور رسمی تا بحال از طرف جمهوری اسلامی از مراکز و نهادهای رسمی هيچ اطلاعی داده نشده و قبول نشده است.

دويچه وله: از نظر شما چه شواهدی مبنی بر قتل سياسی پيروز دوانی وجود دارد؟

حسين دوانی: اولا که ۲۵ آگوست سال ۹۸ آقای داريوش فروهر يک اطلاعيه رسمی داد که پيروز ربوده شده است. بعد ما پيگيری کرديم. اکبر گنجی، يکی از خبرنگاران آنموقع در ايران که الان در زندان است، به همين دلايل طی چند گفتار و نوشتار در نشريات مختلف گفت که پيروز دوانی در اواخر شهريور همان سال ۷۷، چون ۲۳ شهريور دستگير شده بود، به فتوای «محسنی اژه‌ای» کشته شده است. يعنی فتوای قتلش را او داده است. اميرفرشاد ابراهيمی يکی از کسانی که در همان مرکز کار می‌کرده و قبلا جزو گروه فشار بود و بعد هم در پرونده‌ی نوارسازان مطالبی را مطرح کرده بود، بطور رسمی اعلام می‌کند که آنجا حضور داشته است، چون کارشان بررسی نشريات بوده که محتواى اين نشريات را مطابقت بدهند با مسايل اسلام و غيره. او می‌بيند که پيروز دوانی را به آنجا می‌آورند و حتا آدرس دقيق می‌دهد که اين محل بازداشتگاه شماره‌ی ۶۰۰ در يکی از خانه‌های تيمی وزارت اطلاعات بوده است. آقای ابراهيمی اعتراض می‌کند و می‌گويد کار ما بررسی پرونده‌ها و روزنامه‌ها بوده است. آنها می‌گويند که اين مورد اشکال ندارد. آقای ابراهيمی می‌گويد که پيروز دوانى را در آنجا بمدت يکماه ايشان شکنجه کردند و بعد کشته شد. يک شاهد ديگر، آقای عبداله نوری است که می‌خواسته در دادگاه خودش اين را مطرح بکند که به دلايل سياسی مطرح نکرد. شاهد ديگر آقای عمادالدين باقی است که در اين زمينه مطلب بسيار نوشته است. يک شاهد ديگر آقای رضا يوسفيان، نماينده‌ی ششم مجلس است که در يک کميسيون تحقيق و تفحص در يک مصاحبه اعلام کرد که ما از «در‌ی ‌نجف‌آبادی» در مورد پيروز سوال کرديم و ايشان در مورد قتل پيروز دوانی مطالبی گفت. که بعدها کميسيون بخاطر همان دادگاه فرمايشی مشکلات پيدا کرد و ديگر موضوعش تکرار نشد. و از همه مهمتر آقای ناصر زرافشان، وکيل پرونده بود که با بررسی پرونده به اين نقص پی می‌برد كه مسئله‌ى پيروز وسط کار يکدفعه حذف می‌شود. در چند مصاحبه‌ی راديويی با راديو فردا بخصوص در دو مصاحبه‌ی آخرش به نقص اين پرونده اکتفا می‌کند و آشکار و مشخص می‌کند که مسئله‌ی پيروز دوانی در اين جريان مثل اينکه از بين رفته است و سپس ايشان را بعنوان کسی که اقدام عليه امنيت ملی و اسناد دولتی را افشا كرده است، به زندان انداختند که هنوز هم در زندان هستند. اين شاهدهای ما هستند.

دويچه وله: خواست شما بعنوان عضو خانواده‌ی دوانی چيست ؟

حسين دوانی: در واقع من دو خواست دارم. يکی، برملاشدن اين قضيه همانطور که مطرح کردم است که بايد توسط يک گزارشگر ويژه‌ی حقوق بشر از سازمان ملل پرونده بايد بررسی بشود، و اينكه كل قتل‌ها بررسی شوند و خودبخود وقتی پرونده‌ی قتل‌های سياسی ـ عقيدتی موسوم به «قتلهای زنجيره‌ای» بررسی شود، پرونده‌ی پيروز هم رو می‌آيد. و با آنچه از پرونده نقل شده است، آنجا كه دری نجف‌آبادی حتا برمی‌گردد می‌گويد: ”اين کمونيست را تمامش کنيد”، البته به فتوای محسنی اژه‌ای. اين يکی از خواسته‌های ماست. ديگر اينکه در يک دادگاه بين المللی يا يک دادگاه صالحه در ايران که زير نظر قضات واقعا شريف ايرانی که بسياری‌شان هنوز هم وجود دارند و با وکالت آقای ناصر زرافشان که اين پرونده را تا به آخر خوانده است، مسايل آن را می داند و همين شاهدهايی که گفته‌ام بعنوان کسانی که می‌توانند مطلب مطرح کنند مانند: آقای اكبر گنجی، اميرفرشاد ابراهيمی، رضا يوسفيان، عبداله نوری، عمادالدين باقی و بسياری از کسانی که در اين زمينه در ايران مطلب نوشته‌اند و حتا بسياری از دانشجويان مثل آقای طبرزدی که در مورد ايشان خيلی مطلب نوشت و راجع به قتل ايشان هم چيزهايی گفت ، اينها را بعنوان شاهد می توانم معرفی کنم.

دويچه وله: آقای حسين دوانی خيلی ممنونم از توضيحاتتان.